طرحوارهدرمانی چیست؟
طرحوارهدرمانی یا اسکیما تراپی، یک روش رواندرمانی نوین است که در دهه 1980 توسط جفری یانگ، روانشناس مشهور، پایهگذاری شد. این روش بر اساس ترکیبی از رویکردهای شناختی-رفتاری، نظریه دلبستگی و روانکاوی بنا شده و هدف آن شناسایی و تغییر طرحوارههای ناسازگار اولیه است که در دوران کودکی شکل میگیرند و میتوانند در بزرگسالی به مشکلات روانشناختی جدی منجر شوند. طرحوارهها، الگوهای فکری، احساسی و رفتاری هستند که به صورت ناخودآگاه در ذهن فرد نقش میبندند و تاثیر زیادی بر زندگی روزمره و روابط بینفردی دارند. از اینرو، طرحوارهدرمانی با تاکید بر فهم عمیق این الگوها و اصلاح آنها، به مراجعین کمک میکند تا زندگی سالمتر و رضایتبخشتری را تجربه کنند.
اصول و مفاهیم کلیدی طرحوارهدرمانی
طرحوارهها یا اسکیماها، الگوهای عمیق و پایدار فکری، احساسی و رفتاری هستند که در ذهن فرد شکل میگیرند و در واکنش به تجربیات دوران کودکی و نوجوانی به وجود میآیند. این الگوها در نتیجه تعاملات اولیه با والدین، مراقبان و محیط اجتماعی شکل میگیرند و میتوانند تاثیر قابلتوجهی بر نحوه برخورد فرد با چالشهای زندگی در بزرگسالی داشته باشند. به عنوان مثال، کودکی که مکرراً تجربه طرد یا انتقاد شدید را داشته است، ممکن است یک طرحواره ناسازگار اولیه مانند احساس بیارزشی یا ترس از طرد شدن در ذهن خود پرورش دهد. این طرحوارهها به صورت ناخودآگاه در رفتار و احساسات فرد نقش میبندند و میتوانند منجر به مشکلات روانشناختی مانند افسردگی، اضطراب یا اختلالات شخصیت شوند. طرحوارهدرمانی با هدف شناسایی و اصلاح این الگوها، به مراجعین کمک میکند تا الگوهای سالمتر و سازگارتری را جایگزین الگوهای ناسازگار قبلی کنند و به این ترتیب، کیفیت زندگی و روابط بینفردی آنها بهبود یابد.
برخی از مهم ترین طرحواره ها احساس دائمی از این که افراد مهم زندگی، فرد را ترک خواهند کرد.
- بیاعتمادی/سوءاستفاده: انتظار از اینکه دیگران به انسان آسیب میزنند یا از او سوءاستفاده میکنند.
- محرومیت هیجانی: احساس اینکه نیازهای هیجانی فرد هرگز بهطور کامل برآورده نمیشوند.
- نقص/شرم: باور به اینکه فرد ذاتاً معیوب، بد یا بیارزش است.
- انزوای اجتماعی/بیگانگی: احساس جداافتادگی و متفاوت بودن از دیگران.
- وابستگی/بیکفایتی: باور به اینکه فرد نمیتواند بهطور مستقل از پس امور برآید.
- آسیبپذیری نسبت به ضرر یا بیماری: ترس شدید از اینکه یک فاجعه یا بیماری در شرف وقوع است.
- محدودیتهای ناسالم: عدم توانایی در پذیرش محدودیتها و قوانین اجتماعی.
- استانداردهای سرسختانه/انتقادگری: باور به اینکه فرد باید به استانداردهای بسیار بالایی برسد تا قابلقبول باشد.
- استحقاق/بزرگمنشی: باور به اینکه فرد نسبت به دیگران برتر و مستحق رفتار خاصی است.
ذهنیت های طرحوارهای
در طرحوارهدرمانی، مودهای مختلفی وجود دارند که هر کدام نشاندهنده حالتهای ذهنی خاصی هستند که فرد در واکنش به تجربیات مختلف زندگی تجربه میکند. این مودها شامل کودک آسیبپذیر، کودک خشمگین، والد تنبیهگر و بزرگسال سالم هستند.
کودک آسیبپذیر
حالتی است که در آن فرد احساس بیپناهی، ترس و بیارزشی میکند. این مود معمولاً در نتیجه تجربیات منفی دوران کودکی مانند طرد شدن یا عدم توجه کافی شکل میگیرد و میتواند منجر به احساسات عمیق افسردگی و ناامیدی شود.
کودک خشمگین
حالتی است که فرد در آن احساسات خشم، ناامیدی و نارضایتی را تجربه میکند. این مود ممکن است به دلیل ناتوانی در برآورده کردن نیازها یا احساس بیعدالتی در دوران کودکی ایجاد شود. افراد در این حالت ممکن است رفتارهای تهاجمی یا انفجاری از خود نشان دهند.
والد تنبیهگر
حالتی است که در آن فرد با صدای درونی انتقادی و تنبیهگر مواجه میشود که به طور مداوم او را مورد سرزنش و انتقاد قرار میدهد. این مود ناشی از تجربیات کودکی با والدین سختگیر و منتقد است و میتواند باعث احساس شرم و بیارزشی در فرد شود.
بزرگسال سالم
مود مطلوبی است که در آن فرد قادر به مدیریت صحیح احساسات و نیازهای خود است. افراد در این حالت با اعتماد به نفس، تعادل و همدلی عمل میکنند و قادر به برآورده کردن نیازهای عاطفی خود و دیگران هستند. این مود نشاندهنده هدف نهایی طرحوارهدرمانی است که فرد بتواند به یک بزرگسال سالم و متعادل تبدیل شود.
سبکهای مقابلهای در طرحوارهدرمانی
در طرحوارهدرمانی، سبکهای مقابلهای مختلفی وجود دارند که افراد برای مدیریت و سازگاری با طرحوارههای ناسازگار اولیه خود به کار میگیرند. این سبکها شامل تسلیم شدن، محافظ جداشده و جبرانکننده بیشازحد هستند.
تسلیم شدن
حالتی است که فرد به طور منفعلانه طرحوارههای ناسازگار خود را میپذیرد و احساس میکند که تغییر آنها غیرممکن است. این سبک مقابلهای منجر به احساس ناامیدی و ناتوانی در فرد میشود و اغلب به رفتارهای بینفردی وابسته و مطیعانه منجر میگردد. فرد در این حالت به دنبال رضایت دیگران است تا از تنشها و تعارضات اجتناب کند.
اجتناب
سبک دیگری است که در آن فرد با فاصله گرفتن از احساسات و تجربیات ناخوشایند خود، سعی در محافظت از خویش دارد. این سبک مقابلهای شامل رفتارهایی مانند انزوا، بیتفاوتی، و جدا شدن عاطفی است. افراد در این حالت ممکن است برای فرار از درد و رنج، به فعالیتهایی مانند استفاده مفرط از اینترنت یا مشروبات الکلی روی آورند.
جبران
حالتی است که فرد سعی میکند با رفتارهای اغراقآمیز و مقابلهای، طرحوارههای ناسازگار خود را جبران کند. این رفتارها میتوانند شامل کمالگرایی، تلاش برای کنترل همه چیز و رفتارهای پرخاشگرانه باشند. فرد در این حالت ممکن است به شدت بر خود و دیگران فشار وارد کند تا از احساس ناکافی بودن یا ضعف جلوگیری کند.
این سبکهای مقابلهای نشاندهنده تلاشهای ناخودآگاه فرد برای مدیریت و سازگاری با طرحوارههای ناسازگار هستند و طرحوارهدرمانی با هدف شناسایی و اصلاح این سبکها، به مراجعین کمک میکند تا راههای سالمتر و مؤثرتری برای مقابله با چالشهای زندگی پیدا کنند.
روشها و تکنیکهای درمانی در طرحوارهدرمانی
در طرحوارهدرمانی، تکنیکهای مختلفی به کار گرفته میشوند تا به مراجعین کمک کنند طرحوارههای ناسازگار خود را شناسایی و اصلاح کنند. این تکنیکها شامل روشهای شناختی، رفتاری و تجربی هستند.
تکنیکهای شناختی
به بررسی و تغییر الگوهای فکری ناسالم و تحریفات شناختی میپردازند. این روشها به مراجعین کمک میکنند تا افکار و باورهای نادرست خود را شناسایی کرده و آنها را با افکار و باورهای منطقیتر و سازندهتر جایگزین کنند. یکی از ابزارهای رایج در این بخش، پرسشنامههای شناختی است که به شناسایی طرحوارهها کمک میکنند.
تکنیکهای رفتاری
شامل تغییر رفتارهای ناسالم و ایجاد عادات رفتاری جدید و مفید هستند. این تکنیکها به مراجعین کمک میکنند تا الگوهای رفتاری منفی که از طرحوارههای ناسازگار ناشی میشوند را شناسایی کرده و با تمرینهای رفتاری، آنها را اصلاح کنند. نمونههایی از این تکنیکها شامل تمرینهای نقشبازی و مواجهه تدریجی با موقعیتهای استرسزا میباشد.
تکنیکهای تجربی
بر تجربههای عاطفی و حسی تمرکز دارند و به مراجعین کمک میکنند تا به صورت عمیقتری با احساسات خود ارتباط برقرار کنند. این تکنیکها شامل تصورات هدایتشده، نامهنگاری به خود گذشته و ایفای نقش در شرایط فرضی میشود. این روشها به مراجعین اجازه میدهند تا احساسات منفی را پردازش کرده و به صورت سالمتری با آنها مواجه شوند.
این ترکیب از تکنیکهای شناختی، رفتاری و تجربی در طرحوارهدرمانی، به مراجعین کمک میکند تا طرحوارههای ناسازگار خود را شناسایی و اصلاح کرده و به سوی زندگی سالمتر و رضایتبخشتری حرکت کنند.
ارتباط درمانی و نقش درمانگر درطرحوارهدرمانی
در طرحوارهدرمانی، ایجاد یک رابطه درمانی قوی بین درمانگر و مراجع اهمیت بالایی دارد، زیرا این رابطه پایهای برای تمام فرایند درمانی محسوب میشود. رابطه درمانی قوی به مراجع کمک میکند تا احساس امنیت و اعتماد کند و به این ترتیب بتواند به راحتی درباره تجربیات و احساسات عمیق خود صحبت کند. این اعتماد، امکان کشف و اصلاح طرحوارههای ناسازگار را فراهم میآورد و زمینهساز تغییرات مثبت در زندگی مراجع میشود.
نقش والدگری محدود نیز در این فرایند بسیار حیاتی است. درمانگر در نقش والد محدود، همانند یک والد حمایتگر و مهربان عمل میکند که در عین حال مرزها و محدودیتهای سالمی را نیز برقرار میکند. این رویکرد به مراجع کمک میکند تا احساس امنیت و حمایت را تجربه کند و یاد بگیرد چگونه نیازهای عاطفی خود را به شیوهای سالم و سازنده برآورده کند. والدگری محدود به مراجع اجازه میدهد تا الگوهای رفتاری جدید و سازندهتری را توسعه دهد و به تدریج از طرحوارههای ناسازگار خود فاصله بگیرد.
این عناصر، یعنی رابطه درمانی قوی و والدگری محدود، اساس طرحوارهدرمانی را تشکیل میدهند و به مراجعین کمک میکنند تا بهبودی پایدار و عمیقی را تجربه کنند.
کاربردهای طرحوارهدرمانی
طرحوارهدرمانی کاربردهای گستردهای در درمان اختلالات شخصیت، افسردگی و اضطرابهای مزمن دارد. این روش درمانی با هدف شناسایی و اصلاح طرحوارههای ناسازگار اولیه، به مراجعین کمک میکند تا الگوهای فکری، احساسی و رفتاری خود را تغییر دهند. در اختلالات شخصیت، مانند اختلال شخصیت مرزی یا ضداجتماعی، طرحوارهدرمانی به شناسایی و تغییر الگوهای ناسازگار کمک میکند که باعث بهبود رفتارها و تعاملات بینفردی میشود. در موارد افسردگی، این روش با تمرکز بر تغییر باورهای منفی و الگوهای فکری خودتخریبی، میتواند به کاهش علائم و بهبود کیفیت زندگی مراجعین منجر شود. همچنین، در درمان اضطرابهای مزمن، طرحوارهدرمانی با کمک به شناسایی ترسها و الگوهای اجتنابی که ریشه در طرحوارههای ناسازگار دارند، مراجعین را قادر میسازد تا به طور مؤثرتری با اضطراب خود مقابله کنند و از روشهای سازندهتری برای مدیریت استرس و اضطراب بهرهبرداری کنند. این کاربردهای متنوع نشاندهنده قدرت و انعطافپذیری طرحوارهدرمانی در مواجهه با چالشهای مختلف روانشناختی است.
نتایج و شواهد علمی طرحوارهدرمانی
مطالعات و پژوهشهای متعددی اثربخشی طرحوارهدرمانی را در درمان مشکلات مختلف روانشناختی تأیید کردهاند. تحقیقات نشان دادهاند که این روش درمانی میتواند به طور قابل توجهی به بهبود علائم اختلالات شخصیت، افسردگی و اضطرابهای مزمن کمک کند. برای مثال، مطالعهای که در ژورنال “Behavior Research and Therapy” منتشر شده است، نشان میدهد که طرحوارهدرمانی در کاهش علائم اختلال شخصیت مرزی بسیار مؤثر بوده و به بهبود عملکرد اجتماعی و فردی مراجعان منجر شده است.پژوهشهای دیگری اثربخشی این روش را در درمان افسردگی و کاهش علائم اضطرابهای مزمن نشان دادهاند، به طوری که مراجعان پس از دورههای درمانی، کاهش قابل توجهی در شدت علائم خود تجربه کردهاند .
این مطالعات تأکید دارند که طرحوارهدرمانی با تمرکز بر شناسایی و تغییر الگوهای ناسازگار اولیه، به مراجعان کمک میکند تا نه تنها علائم خود را مدیریت کنند، بلکه به بهبود بلندمدت و پایداری در کیفیت زندگی خود دست یابند. به همین دلیل، این روش به عنوان یکی از مؤثرترین رویکردهای درمانی برای مشکلات پیچیده روانشناختی شناخته شده است.
طرحواره درمانی چیست؟
موسسه روانشناسی و توسعه فردی coc